Thursday 27 March 2008


هفته ای که گذشت نمایشگاه نقاشان جنوب سوئد بود و به زعم کارشناسان و منتقدانِ، این نقاشان که همه شان حرفه ای هستند بهترین نقاشان سوئدند. در مجموع آشنایی با رنگ ها و نوع زندگی ی فقیرانه و باشکوه این هنرمندان فرهیخته تارک دنیا به من خیلی چیزها آموخت. از جمله اینکه ازاین اسبهای جاه طلبانه ای که زندگی شهری ی سیمانی به آدم می دهد پایین بیایم نگاهی به زیر پایم بیندازم تا زمین را با همه زیبایی هایش کشف کنم. دیگر اینکه فهمیدم زندگی ی هنری یعنی درک درد و تحمل گوشه نشینی و مهمتر از همه ی این ها تحمل تنهایی و کار مدام و خستگی ناپذیر.هنرمندان واقعی هرجای این دنیا که باشند زحمتکشانی بی اجر و مزدند یا کم اجر وکم مزد . اما زندگی را عمیقتر و زیباتر درک می کنند و کمیت را فدای کیفیت می کنند. رنج ایشان دستمایه ی سرمستی است. مستی ی غرق شدن در کار ، غرق شدن در هنر، غرق شدن در شعر و غرق شدن در رنگ