Wednesday 6 May 2015

در باره ی آرش شفاعی



در هفته ای که گذشت، کتابی به دستم رسید از شاعر خوب خراسان، آقای آرش شفاعی. نام کتاب هست: در حد مرگ. شعرهای کتاب مضامینی اجتماعی دارد با زبانی فردی و با تشخصی که خاص شاعران خوب دوران ماست. در آینده ی نزدیک، نقد مفصلی بر این مجموعه شعر می نویسم. اما فکر کردم با اولین شعر این مجموعه آشناتان کنم:
پس مانده های نفت کش را تف کرد
و فریاد کشید: من اعتراض دارم
به کوسه ها
که نمی فهمند
یک چکه عرق
برای کارگران غیرقانونی چقدر آب می خورد
به زباله های هسته ای
که با مذاق لاک پشت ها نمی سازد
به مدیترانه
که در محاصره ی ماهی های غزه آرام ندارد

کدام جانورشناسی اولین بار گفت:
نهنگ ها خودکشی می کنند؟

 زبلن روایی و روان این مجموعه؛ چیزی از ارزش تفکر شاعرانه ی شاعر این کلمات، کم نمی کند. شفاعی که دستی هم در غزل و ترانه  دارد؛ در شعر با اقبال بیشتری کار می کند. نوشته های او حاکی از تسلط او بر واژه و استفاده ی بجای او از نحو روزمره در شعر است؛ چیزی که این   روزه کمتر می بینم . با خواندن شعرهای ارش شفاعی؛ به آینده ی شعر جوان ایران؛ امیدوارتر شدم. می دانم نوشتن در این دوران؛ سخت است. و شاعر نیز به این نکته معترف است

سرودن دشوار است
به خصوص اگر مردد باشی از چه بنویسی
از چشم هایی که
یا از دشنه ای که

سرودن دشوار است
مثل عاشق نشدن
مثل بغض نکردن
مثل اشک نریختن



سهراب رحیمی
آرویل 2015
مالمو. سوئد

No comments: