Friday 9 May 2008

سهراب و غلامرضا

سهراب و غلامرضا
هرچند دنیای شعر او را بنام سهراب می شناسد و شعرهاش آمیخته ی حس قوی ی اوست و جنون رنگ و شور بی پایان او در جستجوی شفاف کلمات. روزی شاید بنشینم و حرفهایم را در مورد شعر و زندگی او بنویسم.

1 comment:

Unknown said...

ای امان!! نشد باشی و بنویسی(بعدِ رفتنِ تو اینجا را پیدا کردم در جستجوی تو...و چه جستجو! این سمت نقطه که جستجویی نیست.آخرِ جمله. جمله من و تو.و تو جمله تر؛ که جمع تر. جمله جهان شده ای و ما هنوز در سدِ نقطه ی نخورده مانده ایم...... خسته ام سهراب و چه زود رفتی وقتی که هنوز بسیار فرصت بودی از جمله برای من که بار خستگی کم میکردی و از خستگی خس بر تو نمی نشست. صبور بود-جمله ی تو صبور بود گیریم اینجا و آنجا در ستوه. که نیست؟
قربانت رفیق. خدا پشت و پناه تو در این سفر که بخیر بگذرد سفرت.
سهراب م. (غلامرضا بقول تو