Friday 30 November 2007

سفر



سفر به هر سمت که باشد تقدیری غیر قابل پیش بینی در چنته دارد که ازش غافلیم. به هرکجا که روی آسمان همین رنگ است مادرم عادت داشت همیشه این را بگوید زمانی که نوجوان بودم و تصمیم داشتم بروم خارج من از همان اولش هم عشق خارج بودم و واقعا باور نمی کردم آسمان همه جا همین رنگی باشد هرچند که اصلا همین رنگی نبود و آسمان اینجا به مراتب سیاه تر و خاکستری تر و گرفته تر و غمناک تر است از آسمان ایران. اما می گویند ممالک محروسه ی بریتانیای کبیر از این هم گه تر است و همش به جای نور از آسمان اشک می بارد و گاهی هم پشکل های سفیدی به نام برف یا بقول لهجه ی کاکنی ی خودشان اسنو.ما که بعد از بیست و اندی سال در مملکت بیدرکجای غربت آباد سوئد به این نتیجه رسیدیم که غربت جای بسیار مزخرفی ست و خدا نصیب هیچ بنی بشری نکناد که زندگی به ان نیارزد که پریشان کنی دلی و این جا منظورم دل خود خواننده است. در مملکت خودمان عملا امکان زندگی وجود ندارد و در خارج هم فقط زرق و برق هست و از کیفیت خبری نیست. باور کنید روزی نیست که مورد حمله و نیشخند و تمسخر وآازار و اذیت مردم اینم کشور نباشم. البته منظورم فقط سوئدی ها نیستند که همین هموندهای سوئدی شده مان از همه بدترند. غرض از مزاحمت این بود که بگویم از ما که گذشت اما به شما نصیحت دفه ی دیگه که به دنیا اومدین خدائیش سوئد را فراموش کنین که اینجا کمیت زیاده و کیفیت صفر. کیفیت هر جا باشه اینجا نیست. اینو من تو این سالها فهمیدم. .و اینکه این سوئدی ها اصلن دوست ندارن ما کاره ای بشیم و همش دوست دارن که ما را از جامعه و از زندگی محروم کنن چون فکر می کنن که نوبرشو اووردن و خودشونو وارث بر حق انگلیسی ها می دونن. ما هم باید در هر صورت راضی باشیم وگرنه همین یه لقمه نونمونو زهر مار می کنن که زودتر از شر این زندگی لعنتی خلاص بشیم و بشتابیم به دیار حق. یا حق

No comments: